دوشنبه ۵ آذر ۱۴۰۳ |۲۳ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 25, 2024
کد خبر: 915325
۱ شهریور ۱۳۹۹ - ۱۰:۴۱
مدیر حوزه علمیه فارس

حوزه/ مدیر حوزه علمیه استان فارس در نوشتاری آورده است: استاد بزرگوار ما حضرت آیت الله شب زنده دار به نقل از استادشان حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی ماجرایی را نقل کردند که بیانگر عنایت ویژه امام حسین علیه السلام به خدمتگزاران آستان مقدسشان است.

به گزارش خبرگزاری «حوزه» از شیراز،  استاد بزرگوار ما حضرت آیت الله شب زنده دار به نقل از استادشان حضرت آیت الله العظمی وحید خراسانی ماجرایی را نقل کردند که بیانگر عنایت ویژه امام حسین علیه السلام به خدمتگزاران آستان مقدسشان است.

آیت الله وحید می فرمود در زمان مرحوم آیت الله العظمی میرزا عبدالهادی شیرازی«ره» در نجف سیدی در دفتر ایشان کار می کرد که مبتلا به چشم درد شده بود و برای درمان به تهران رفت اما در آنجا سکته کرد و از دنیا رفت.

آیت الله شیرازی در دفتر خود برای ایشان مجلس ترحیم برگزار کرد و در طول مجلس، من نیز که از شاگردان ایشان بودم نزدشان نشسته بودم.

در اثناء مجلس، آمیرزا عبدالهادی به من فرمود این سید، روحانی خوبی بود و حکایتی را برای من تعریف کرد. ایشان گفت شبی در عالم خواب وجود مقدس سید الشهدا علیه السلام را دیدم که در کنار ایشان جوانی ایستاده بود که یا قمر بنی هاشم بود و یا حضرت علی اکبر(تردید از راوی است) که دفتر بزرگی در دست داشت. امام حسین علیه السلام نام افرادی را می برد و می فرمود این ها را به دفتر اضافه کن و نام برخی دیگر از افراد را می برد و می فرمود نام این ها را از دفتر حذف کن. تا اینکه حضرت نام همین سید را بردند و فرمودند نام او را نیز به آن دیوان اضافه کن.

من از خواب بیدار شدم و برایم سؤال بود که این سید چه کرده که مشمول چنین عنایتی از امام حسین علیه السلام شده است؟

فردا که آن سید به دفتر آمد او را صدا زدم و از او پرسیدم آیا به تازگی کار خاصی در امور خیر انجام داده ای؟ او مقداری فکر کرد و گفت نه کار خاصی انجام نداده ام. وقتی که سید علت این سوال مرا پرسید ماجرای خواب شب قبل را برایش تعریف کردم، ناگهان دیدم شروع به گریه کرد و گفت دیشب بعد از نماز به حرم مطهر امیرالمومنین علیه السلام مشرف شدم پس از زیارت یادم افتاد که امشب شب اول محرم است رو به ضریح کردم و آغاز ایام محرم را به حضرت تسلیت گفتم و بعد از آن اضافه کردم آقاجان من بهره ای از صدا ندارم تا با آن عرض ادبی خدمت فرزندتان داشته باشم مرا هم از خدمت به آستان سید الشهدا بی نصیب نگردانید، با همین فکر از حرم خارج شدم ناگهان فکری به ذهنم رسید مستقیم به سمت کتابفروشی کنار حرم رفتم و کتاب مقتلی خریدم و به سمت خانه حرکت کردم. بعد از اینکه به منزل رسیدم عیال را صدا زدم و گفتم بچه ها را جمع کن امشب شب اول محرم است می خواهم برایتان مقتل بخوانم، او هم بچه ها را جمع کرد و دقایقی از روی کتاب، مقتل خوانی کردم و مقداری گریه کردیم. بعد از آن هم مختصری شام خوردیم و خوابیدیم... تا الان که خدمت شما هستم.

آیت الله میرزا عبدالهادی شیرازی گفت: در این هنگام رو به سید کردم و گفتم ظاهرا همین مقدار اظهار ارادت خالصانه محضر ارباب بی کفن مورد قبول قرار گرفته و نظر لطف و عنایت آن حضرت را به همراه داشته است.

به امید اینکه در این ایام و به خصوص در شرایط ویژه کرونایی که محدودیت هایی برای مراسمات مذهبی ایجاد شده نام ما را هم در دیوان پرافتخار شیدایی و دلداگی ثبت کنند و توفیق خدمت خالصانه به مجالس ذکر حضرت ارباب را نصیبمان کنند.

آری؛

لطف حسین ما را تنها نمی گذارد

گر خلق واگذارد او وا نمی گذارد

محمد استوار میمندی

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha